جمعه 10 فروردین 1403
EN

Enter Title

سرزمين منا

۱. كليات
وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلهِ فَإِنْ أُحْصِرْتُمْ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الْهَدْيِ وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَ الْهَدْيُ مَحِلَّهُ
منا جايى است كه حجّاج از روز دهم تا دوازدهم و برخى تا روز سيزدهم در آن مى‏ مانند. قسمت پايانى منا يعنى عَقَبه، جايى است كه نخستين بار مسلمانان يثرب در آنجا با رسول خدا صلي الله عليه و آله بيعت كردند و بيعت آنها با نام «بيعة العقبة» شهرت يافت. در اين‏ باره، ذيل مدخل مسجد البيعه سخن خواهيم گفت. دورترين قسمت آن به مكه، وادى محسِّر است كه ميان مزدلفه و منا قرار دارد و محلى است كه گفته مى ‏شود سپاه ابرهه در آنجا گرفتار عذاب الهى شدند.
كار اصلى حُجّاج در منا، چنان است كه در روز دهم، ابتدا جمره عقبه را رمى مى‏كنند. پس از رمى، «قربانى» و سپس «حَلْق» يا «تقصير» انجام مى ‏شود و بدين ترتيب از حالت احرام بيرون مى ‏آيند. آنان موظفند در روز يازدهم و دوازدهم هر سه جمره اول، دوم و عقبه را رمى كنند و به علاوه شب‌ها را به تفصيلى كه در مناسك آمده است در منا بيتوته كنند. اينها اعمالى است كه از پيش از اسلام در حج وجود داشته و آغازگر آن ابراهيم عليه السلام بوده است.
۲. وجه تسميه منا در روايات:
براى «منى‏» چندين معنا به دست داده اند:
• منا در لغت از ريشه اُمنيه يا آرزوست. گويند وقتى حضرت آدم عليه السلام به زمين هبوط كرد، در اين مكان فرود آمد؛ از او در اين‏جا پرسيدند: آيا آرزويى دارى؟ از اين‏رو، اين سرزمين به منا معروف شد.
• از دعاى امام صادق عليه السلام در منا برمى‏ آيد كه ريشه منا از مِنّت است؛ زيرا خداوند بر مردم منّت گذاشت و در اين مكان اعمال حج را به آنان ياد داد. «اللَّهُمَّ هَذِهِ مِنًى‏ وَ هِيَ مِمَّا مَنَنْتَ بِهَا عَلَيْنَا مِنَ الْمَنَاسِكِ…».
• امام رضا عليه السلام: علّت آن كه به مِنا، مِنا گفته شده، اين است كه جبرئيل عليه السلام، در آن جا به ابراهيم عليه السلام گفت: «هر چه مى‏ خواهى، از خداوند تمنّا كن». ابراهيم عليه السلام هم در دل خود از خدا خواست كه به جاى فرزندش اسماعيل عليه السلام، قوچى به عنوان فديه قرار داده شود و خداوند، دستور دهد كه آن را سر ببُرد. خداوند هم خواسته او را عطا كرد.
• آن را منى‏ گفته اند زيرا «يمنى فيها من الدماء، اى يراق» در آنجا خون ريخته مي‌شود.
• معناى ديگر كه از ابن عباس نقل شده آن است كه منى‏ به معناى محلى است كه مردم اجتماع مي‌كنند، زيرا «ان العرب يسمى كل مجتمع للناس منى‏»، عرب هرجايى كه مجتمعى باشد آن را منى‏ مي‌خواند.
• معناى ديگر آن است كه خداوند بر بندگانش منت مي‌گذارد و در آنجا گناهشان را مي‌بخشايد.
• گفته‏ اند كلمه «منا» بر گرفته از اين سخن جبرئيل به حضرت آدم است كه: «أتَمَنَّى الجَنّة؟»؛ «آيا آرزوى بهشت دارى؟»
۳. پاداش وقوف در مِنا
• امام صادق عليه السلام: هر گاه مردم، در جايگاه خود در مِنا استقرار يافتند، منادى ندا مى‏ دهد: اگر مى‏ دانستيد در آستان چه كسى فرود آمده‏ ايد، پس از آمرزش الهى به جايگزينى [مخارجى كه كرده‏ ايد]، يقين پيدا مى‏ كرديد.
• امام صادق عليه السلام: چون مردم در مِنا، در جاى خود قرار گرفتند، از سوى خداوند، منادى ندا مى‏ دهد: «اگر مى‏ خواستيد من راضى شوم، راضى شدم».
• امام صادق عليه السلام: وقتى كسى از مِنا كوچ كرد، فرشته‏ اى دست خود را بر شانه‏ هاى او مى‏ گذارد و مى‏ گويد: «عمل، از سر گير!». كنايه از اينكه حاجي با وقوف در مني، از گناهانش پاك مى‏ شود، همچون روزى كه مادرش او را زاييده است.
۴. موقعيت
منا ميان مكه و مزدلفه و در ۷ كيلومترى شمال شرق مسجد الحرام است كه البته از طريق تونل منا، فقط ۴ كيلومتر با مسجد الحرام فاصله دارد و در اين طرف تونل نيز منطقه عزيزيه است كه پياده مى‏ توان از عزيزيه به منا رفت.
سرزمين منا، كه پس از گذشتن از وادى محسِّر آغاز مى ‏شود، فاصله‏ اى به‏ طول حدود ۵/ ۳ كيلومتر و عرض تقريبى پانصد متر، ميان دو كوه ممتد قرار دارد و انتهاى آن به مكه ختم مى‏ شود. حدود منا نيز با تابلوهايى مشخص شده و در مسير مكه، جمره عقبه، حد منا به حساب مى‏ آيد.
۵. منى در دوره عثمانى‏
در گذشته و تا زمان دولت عثمانى، از شب عيد قربان و دو روز بعد، جشن و سرور در منا برپا و همه جا چراغان بوده است. يك زن شاعره اصفهانى كه در نيمه ‏نخست قرن دوازدهم هجرى به حج مشرف شده و سفرنامه منظومى از سفر خويش فراهم آورده، وقتى منى را در جشن و سرور ديده، آن را اين گونه وصف كرده است:
كنون بشنو تو از وصف چراغان‏ كه كردندى فروزان آل عثمان‏
چنان جشنى دو شب اندر منا شد كه زهره بهر رقاصى به پا شد
دو فرسخ شد چراغان كوه و صحرا كه نتوان وصف او را كرد انشا
به هر سو تا كه كردى چشم كس كار فروزان بُد چراغان چون گل نار
غلط گفتم غلط، نورى نمايان‏ منا چون لاله‏زارى از چراغان‏
فروزان شد ز هر سو صد اشاره‏ قناديلش فزونتر از ستاره‏
ز بس سوى هوا موشك روان شد چراغانِ دگر در آسمان شد
گل غران چو بر غريدن آمد ز دهشت چرخ برگرديدن آمد
به گردش آمدى چون چرخك نار ز گردش اوفتادى چرخ دوّار
بس آتش بازى از انواع و اقسام‏ كه كردندى فروزان مردم شام‏
۶. محل استقرار حجاج ايران در مني
چادرهاى ايرانى در نخستين بخش منا، پس از عبور از وادى محسّر قرار دارد. اين بخش در عين حال كه از جمرات دور است، اما از نظافت و خلوتى بيشترى از نظر رفت و آمد ساير حجاج برخوردار است.
۷. حكم ساختن بنا يا اختصاص قسمتي از منا به خود
شفاءالغرام از عايشه نقل كرده كه گفت: به رسول خدا صلى الله عليه و آله عرض كردم: اجازه مى‏ دهيد خانه ‏اى براى شما بسازيم تا سايه ‏بانى باشد؟
حضرت فرمود: خير، اينجا اقامتگاه كسانى است كه پيشتر آمده ‏اند. ابوداود از احمدبن حنبل و ترمذى اين حديث را آورده ‏اند. ابويُمْن‏بن عساكر پس از آوردن اين حديث مى ‏گويد: مفهوم اين سخن دلالت برآن دارد كه احياى هيچ‏كدام از (زمين‏هاى) موات منا جايز نيست و هيچ بخش از آن قابل مالكيت نيست و هيچ كس حق ندارد جايى از آن را به خود اختصاص دهد و حصارى دور آن بكشد يا خانه‏ اى براى خود بسازد.
اهل مكه و ديگران نيز در اين مورد يكسانند. خداوند متعال مى‏ فرمايد: سواءً العاكِفُ فِيهِ وَالْباد… درميان علما درضمير «فيه» اختلاف ‏است. اكثريت علما آن‏ رابه همه حرم برمى‏ گردانند و كسانى نيز تملك و احياى موات آن را غير جايز دانسته ‏اند و هركس نيز كه پيش از آن بخشى از آن را به مالكيت خود درآورده است، با ديگران در منافعش برابر است و فروش يا اجاره دادن آن، براى وى جايز نيست.
يكى از مسائل فقهى مورد بحث در منا، آن بوده است كه آيا ساختمان در آنجا رواست يا خير. در اين ‏باره، اختلاف نظريه‏ هاى فراوانى وجود داشته است. پيش از دوره وهابى‏‌ها ساختمان‏ هاى متعددى در منا بوده است؛ اما پس از آن، براى مدتى آن بناها تخريب شد و تا اين اواخر شيخ عبدالله بن باز با ساختن بناى دائمى در آنجا مخالف بود. از سال ۱۴۱۸ به اين سو، بناهاى جديدى ساخته شده است. اين بناها نه با مصالح معمول ساختمانى بلكه با پرده‏ هاى ضخيم است و تقريباً دائمى است. برخلاف گذشته كه چادرها پس از انجام مناسك برچيده مى‏ شد، چادرهاى جديد در طول سال ثابت مى‏ ماند. همچنين راه‏ هاى اصلى و فرعى، همه سنگفرش يا آسفالت شده و به اين ترتيب منا در ايام حج، دلپذير شده است.
۸. ايام تشريق
گفتنى است كه روزهاى دهم تا دوازدهم ذيحجه را «ايام تشريق» مى‏ نامند. تشريق به معناى خشك كردن گوشت‏هاى قربانى است كه از اين طريق براى حفظ آنها از فاسد شدن استفاده مى‏ شده و ماه‏هاى بعد مورد استفاده قرار مى‏ گرفته است.
۹. جَمَرات سه‏ گانه‏
جمره و اجمار نيز به معناى شتاب كردن و گريختن است. از مهم‏ترين اعمال «ايام تشريق»، رمى جمرات است.
سه ستون سنگى؛ يعنى «جمره اولى‏»، و «جمره وُسطى‏» و «جمره عقبه» محل‏ هايى هستند كه شيطان بر حضرت آدم و ابراهيم و اسماعيل ظاهر شد. هر سه بار هفت سنگ به سوى او پرتاب كردند و شيطان از فريب آن حضرت مأيوس شد.
وقتى حضرت آدم همراه جبرئيل از اين مسير مى‏ گذشتند شيطان بر آدم ظاهر شد، جبرئيل به آدم گفت: هفت سنگ به او بزن و با هر سنگ زدنتكبيربگو، آدم چنان كرد و شيطان گريخت. پس از بار سوم، جبرئيل به آدم گفت: ديگر هرگز شيطان را نخواهى ديد.
نيز گويند ابليس نخستين بار در محلّ‏ جمره عُقبى‏ خود را بر ابراهيم عليه السلام نماياند و آن حضرت با سنگريزه‏ هايى او را راند.
بار ديگر در محل جمره وسطى‏ و بار سوم در جاى‏ جمره اولى‏ بر ابراهيم عليه السلام ظاهر شد و او در هر سه مورد، شيطان را با پرتاب سنگريزه از آن مكان‏‌ها دور كرد. ابليس هنگام پرتاب اين سنگريزه‏‌ها به سرعت مى‏ گريخت.
و بنا به نقل ديگر، در محل هر يك از جمرات بت هايى نصب بوده كه بعداً به جاى آن‌ها ستون هايى به نام شيطان ساخته شده است تا مردم همه ساله بت‌ها را سنگباران كنند.
فاصله جمره عقبه و وسطى ۲۵۰ متر و ميان وسطى و اولى ۲۰۰ متر است. حاجيان بايد در روز دهم ذى‏حجه، جمره عقبى را رمى كنند و سپس در دو روز بعد؛ يعنى يازدهم و دوازدهم نيز بر هر سه جمره سنگ بزنند.
راجع به جمرات مستقلا تحت عنواني با همين نام صحبت كرده ايم.
۱۰. قربانگاه‌هاي مني
در بخش ورودى به منا از سمت وادى محسِّر، قربانگاه قرار دارد كه گويا چيزى از آن در منا واقع نشده بود. از سال ۱۴۲۰ هجرى، قربانگاه اصلى به محل ديگرى در فاصله ۵۰۰ مترى منا به نام مُعَيْصم انتقال يافته و به صورت مجهز و با تقسيم بخشهاى آن براى حجاج كشورهاى مختلف، به فعاليت مشغول است.
۱۱. مساجدِ مني
در گذشته و از قرون نخست اسلامى، چندين مسجد در منى وجود داشته كه برخى از ميان رفته و برخى موجود است. اين مساجد را تحت عنوان مساجد مني جداگانه بررسي كرده ايم.
۱۲. وقايع مهم تاريخي مني
سرزمين منا شاهد وقايع مهمى بوده:
• پيش از اسلام يكى از مراكز مهم تجارى و بازرگانى محسوب مى‏ شده است.
• پيمان‏ هاى عقبه اول و عقبه دوم براى دعوت پيامبر صلى الله عليه و آله به مدينه در اينجا بسته شد.
• از وقايع مهم ديگر اين سرزمين بسيج و سازماندهى و استقرار سپاه اسلام براى فتح مكّه در سال هشتم هجرى بود. پيامبر صلى الله عليه و آله پس از فتح مكّه در مكان مسجد خَيْف علل پيروزى و فتح مكه را تشريح ساختند.
• قطعنامه روز «منى»:
در اواخر سال نهم هجرت، پيك وحى، آياتى چند از سوره «توبه» (برائت) را آورد و پيامبر صلى الله عليه و آله را مأمور نمود، كه شخصى را روانه مكه كند كه در مراسم حج، آيات ياد شده را همراه با قطعنامه چهارماده‏ اى بخواند. در اين آيات، امان از مشركان برداشته شده؛ و كليه پيمان‏ها (جز پيمان‏هايى كه صاحبان آنها به پيمان وفادار بوده و عملًا نقض نكرده بودند) ناديده گرفته شده است. و به سران شرك و پيروان آنها ابلاغ گرديده، كه در ظرف چهارماه، تكليف خود را با حكومت اسلامى- كه اساس آن يكتاپرستى است - روشن سازند. و اگر در ظرف اين چهار ماه، شرك و بت‏ پرستى را ترك نگويند، از آنها سلب مصونيت مى‏ شود.
پيامبر صلى الله عليه و آله، ابوبكر را به حضور خود طلبيد و آياتى چند از آغاز سوره توبه را به وى تعليم كرد و دستور داد با چهل تن‏از مسلمانان راه مكه را در پيش گيرد؛ و اين آيات را كه متضمن برائت و بيزارى از مشركان است، در روز عيد قربان تلاوت كند.
ابوبكر به فرمان پيامبر صلى الله عليه و آله آماده مسافرت گرديد و راه مكه را در پيش گرفت. چيزى نگذشت كه پيك وحى نازل گرديد و پيامى از طرف خدا آورد و آن اينكه بايد موضوع بيزارى از مشركان را، خود او يا كسى كه از او است به مردم ابلاغ‏ كند. از اين نظر، پيامبر صلى الله عليه و آله على عليه السلام را به حضور خود خواست، و جريان را به او گفت، و مركب مخصوص خود را در اختيار وى نهاد و دستور داد كه هر چه زودتر مدينه را ترك گويد، تا ابوبكر را در راه ملاقات كند و آيات را از او بازگيرد و در روز عيد قربان، آيات بيزارى را به ضميمه قطعنامه‏ اى در آن اجتماع باشكوه كه از تمام نقاط عربستان در آن شركت مى‏ نمايند- ايراد كند.
مواد قطعنامه عبارت بود از:
۱- بت‏ پرستان حق ندارند وارد خانه شوند.
۲- طواف با بدن برهنه ممنوع است.
۳- بعد از اين هيچ بت‏ پرستى در مراسم حج شركت نخواهد كرد.
۴- كسانى كه با پيامبر صلى الله عليه و آله پيمان عدم تعرض بسته‏ اند، و در طول مدت به پيمان خود وفادار بوده‏ اند؛ پيمان آنان محترم است و تا انقضاى وقت پيمان، جان و مالشان محترم مى‏ باشد، ولى به مشركانى كه با مسلمانان پيمانى ندارند و يا عملًا پيمان‏ شكنى كرده‏ اند، از اين تاريخ (دهم ذى‏ الحجه) چهار ماه مهلت داده مى‏ شود كه تكليف خود را با حكومت اسلامى روشن سازند: يا بايد به گروه موحدان و يكتاپرستان بپيوندند، و هر نوع مظاهر شرك و دوگانه‏ پرستى را درهم كوبند و يا اينكه آماده جنگ و نبرد گردند. امير مؤمنان عليه السلام با گروهى از آن‏ جمله «جابربن عبداللَّه انصارى»، در حالى‏ كه مركب مخصوص پيامبر صلى الله عليه و آله را در اختيار داشت، راه مكه را در پيش گرفت و در «جُحفه» با ابوبكر ملاقات نمود، و پيام پيامبر صلى الله عليه و آله را به وى رسانيد و او آيات را در اختيار على عليه السلام نهاد.
محدثان شيعه و سنى و جمعى از محدثان سنى، نقل مى‏ كنند كه على عليه السلام فرمود: پيامبر صلى الله عليه و آله او را مخير نموده كه يا همراه من به مكه بيايى و يا از همين نقطه به سوى مدينه بازگردى. ابوبكر، مراجعت را براى ادامه مسافرت ترجيح داد، و به مدينه بازگشت؛ و به حضور پيامبر صلى الله عليه و آله رسيد و گفت: مرا براى انجام كارى لايق و شايسته شمردى كه گردن‏ها به سوى آن كشيده مى‏ شد، و هر كسى افتخار انجام آن را در دل مى‏ پروراند. وقتى مقدارى راه پيمودم، مرا عزل نمودى. آيا درباره من وحى الهى نازل گرديد؟ پيامبر صلى الله عليه و آله با لحن دلجويانه فرمود: جبرئيل آمد، و پيام الهى را رسانيد كه براى اين كار جز من و يا كسى كه از خودم باشد، صلاحيت ندارد. ولى برخى از روايات اهل سنت مى‏ رساند كه ابوبكر مقام سرپرستى حج را برعهده داشت و على عليه السلام فقط مأموريت داشت كه آيات الهى و قطعنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را در روز منى‏ بر عموم قرائت كند. اميرمؤمنان عليه السلام وارد مكه شد، در روز دهم ذى‏ الحجه، بالاى جمره «عقبه» قرار گرفت و سيزده آيه، از آغاز سوره برائت را قرائت نمود. وى، قطعنامه پيامبر صلى الله عليه و آله را با دلى لبريز از شجاعت و قدرت، با صداى بلند - كه به گوش تمام شركت‏ كنندگان مى‏ رسيد - خواند، و به تمام مشركانى كه پيمانى با مسلمانان نداشتند، رسانيد كه فقط چهار ماه مهلت دارند و بايد هر چه زودتر، محيط خويش را از هر نوع تظاهر به بت‏ پرستى پاك سازند، و در غير اين‏صورت از آنها سلب مصونيت مى‏ شود.
اثر اين آيات و قطعنامه، اين شد كه هنوز چهار ماه سپرى نشده بود، مشركان دسته‏ دسته رو به يگانه‏ پرستى آوردند و در اواسط سال دهم هجرت، بت‏ پرستى در شبه‏ جزيره ريشه‏ كن گرديد.
۱۳. منابع جهت مطالعه بيشتر:
- آثار اسلامي مكه و مكدينه
- تاريخ و آثار اسلامي مكه و مدينه
- فرازهايي از تاريخ اسلام
- شفاءالغرام
- سرزمين يادها و نشانه ‏ها